نصیحت علی (ع) به دانشمند ربّانی

نصیحت علی (ع) به دانشمند ربّانی

عبدالله بن عباس فرزند عباس بن عبدالمطلب، پسر عموی رسول خدا و علی (علیهما السلام) بود که در آن هنگام که بنی هاشم در شعب ابوطالب محاصره بودند (یعنی سال 7 و 8 بعثت) در همان شعب (واقع در مکه) متولد شد و در سال حدود 71 هجری در سن تقریبی 75 سالگی در مکه از دنیا رفت.
او مفسر قرآن و از شاگردان برجسته علی (علیه السلام) و از دانشمندان بزرگ اسلام، به شمار می آمد و علاقه شدید به خاندان نبوت داشت. وقتی از دنیا رفت، محمد بن حنفیه (فرزند علی (علیه السلام) ) می گفت: «الیوم مات ربّانیّ هذه الامّه؛ امروز دانشمند الهی این امت از دنیا رفت».
و در بستر رحلت این گفتار بر زبانش جاری بود:
«خداوندا! زنده ام بر آن عقیده ای که علی (علیه السلام) بر آن زنده بود و میمیرم بر آن عقیده ای که او از دنیا رفت و پس از ادای این سخن، جان سپرد».[1]
بهرحال در نهج البلاغه در دو سه مورد، مطالبی آمده که بعضی نسبت می دهند که مورد خطاب امام علی (علیه السلام) ابن عباس بوده است و بعضی این نسبت را ردّ کرده اند.
در اینجا به نقل یکی از موارد اکتفا می کنیم. لازم به تذکر است که پس از جنگ جمل، امام علی (علیه السلام) ، عبدالله بن عباس را فرماندار بصره کرد.[2]
علامه خویی در شرح نهج البلاغه خود می گوید: پس از گسترش اسلام، مالیات ها و غنائم اسلامی مانند سیل به حجاز سرازیر شد بعضی از اصحاب به جمع کردن و اندوختن اموال، حریص شدند، امام علی (علیه السلام) آنها را نصیحت کرده و آنها را بر حذر داشت که ممکن است در پرتگاه سقوط به طرف دنیا قرار گیرند و دنیا آنها را فریب دهد. در این راستا، یک نامه برای ابن عباس نوشت که در آن چنین آمده است:
«اما بعد: تو بر اَجَل مقدر، نمی توانی پیش دستی کنی و از آن چه روزی تو نیست، نصیب تو نخواهد شد. و اعلم بانّ الدّهر یومان، یوم لک و یوم علیک؛ بدان که دنیا دو روز است: 1. یک روز به سود تو؛ 2. یک روز به زیان تو و بدان که دنیا خانه ای است در حال تغییر و تحول، آن چه که از دنیا برای تو تقدیر شده، به سراغ تو می آید، هر چند ناتوان باشی و آن چه به زیان تو است، آن نیز گریبان تو را خواهد گرفت، هر چند قوی باشی و بتوانی آن را از خود دفع کنی».[3]
و در مورد دیگری می فرماید: «با روی گشاده با مردم روبرو شو و بر اساس قضاوت عادلانه به آنها بنگر و از خشم و غضب، سخت دوری کن که خشم انگیزه ای از شیطان است».[4]
امام، با این نصیحت ـ حتی به شخصیت های بزرگ مذهبی ـ اخطار نمود که مبادا مردم را تحقیر کنند، و بر اموال عمومی دستبرد بزنند و غفلت از دنیا آنها را مغرور سازد و مبادا دامن خود را به دنیا بیالایند و دنیا را هدف قرار دهند، بلکه دنیا را پلی برای آخرت و هدف های عالی معنوی نموده و از آن استفاده مشروع نمایند.
[1]. در این باره، مطالبی در داستان 88 خاطر نشان شد.
[2]. اسد الغابه، ج3، ص194؛ رجال کشی، ص54؛ قاموس الرجال، ج6.
[3]. نگاه کنید به نامه 72 نهج البلاغه ـ از روایات ابن عباس است که گفت: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم)ب ه من فرمود، از پنج چیز بیزاری بجو 1. قاسطین (طرفداران معاویه). 2. ناکثین (بیعت شکنان و آتش افروزان جنگ جمل). 3. خوارج و نهروان. 4. قَدَریه (جبری ها). 5. مٌرجئه که می گفتند در ایمان دیگران نباید دخالت کرد و خدا از ایمان هر کس بهتر اطلاع دارد. (رجال کشی، ص54).
[4]. همان.
منبع :محمد محمدي اشتهاردي ؛داستان هاي نهج البلاغه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 
Powered by TayaCMS