عشق به امام(ع)

عشق به امام(ع)

عشق به امام 2

یا لطیف

سخنرانی حجةالاسلام انجوی نژاد

موضوع : عشق به امام «قسمت دوم »

زمان : 08 / 08 / 1389

جلسه قبل به اينجا رسيديم عشقي که ما رو به درجه رضايت از امام و در زير سايه امام بودن [مي رسونه] و بدي و خوبي پيش اومده رو خوب [مي بينه] ، اون عشق ، عشق به امامه .

يعني چي ؟ يعني ما آدمهاي مازوخيسم هستيم ؟! يعني مي طلبيم امامي باشه و ما در مقابلش مثل برده ها و بنده ها زجر بکشيم و هر چه امام به سرمون آورد راضي باشيم ؟ !

اين چه رابطه عاشقانه ايه ؟! اين رابطه عاشقانه نيست ، رابطه ذلت پذيرانه است .

اين رابطه رو برده هاي سابق با اربابهاي رومي ، يوناني و مصري خودشون داشتن .

اين رابطه رو بت پرستان هم با بت هاشون دارن .

اينجا عاشقي کجا گم شده ؟! عاشقي رو تعريف کنيد .

بحث اين جلسه هم خيلي مستنده ، هم خيلي مهم .

شماها قديم مي گفتيد ما عاشق امام نيستيم ، امام عاشق ماست .

اول امام عاشق مي شه ، بعد ما معشوق مي شيم ، فکر مي کنيم عاشقيم . اين چيزهايي که جلسه قبل گفتيم وظايف معشوقه ، نه وظايف عاشق .

يعني وقتي معشوق امام شدي بايد به رضايت امام راضي باشي .

مي خوايم عشق امام رو معرفي کنيم ، جلسه پيش عشق مأموم بود ، مشخص کرديم که عشق ما به امام ، عشق حيوانيه يا عشق انساني يا عشق الهي و حقيقي .

ببينيم امام چگونه عاشق ماست ؟

کلمه " عقل برتر " مال شهيد مطهريه . ايشون عشق رو تحت عنوان عقل برتر معرفي کردن .

فرمودند : عاشقي ، يعني عاقلي برتر .

عاشقي يعني محبتي که کاملاً عاقلانه است با عقل برتر .

ايشون مي فرمايند : وقتي ما عاشق خدا هستيم و در راه خدا شهيد مي شيم ، شهادت عاشقانه به اين معناست که عقل برتري داريد که رسيدن به رضايت خدا و رفتن در جنت را برتر از زندگي کردن مي دانيد ، لذا عاشقان شهادت ، عاقلان عالمند .

مي گه وايسم اينجا چيکار ؟ بذار تيکه تيکه بشم ، برم سمت خدا .

تازه دو سه تا روايت هم در کنارش آورده که همين تيکه تيکه شدن هم دردي برات نداره . خيالت راحت باشه !

يعني خداوند به کسي که مي خواد معشوقي خودش رو در راه خدا نشون بده ، درد هم نمي فرسته .

بقول امام صادق ، اولين ضربه اي که باعث شهادت مي شه ، مانند پر ملائکه است که به شما اصابت مي کنه . لذت مي بريد !

ببينيم امام بايد در حق ما چيکار بکنه ؟!

[ اگه بگيم] عاشقي امام به اين معناست که امام اينقدر تو رو دوست داره که با دل تو راه مياد . اين معناي عاشقي کوچه و خيابون و بازاري يا عشق حيواني و فوقش عشق انسانيه .

اگه بگيم امام طول زندگي تو از لحظه خلقت تا خود قيامت رو مي بينه و براي تو کار مي کنه ، مي شه عاشقي عاقلانه .

اگه بگي چون امروز خيلي تشنه اته ، عرق کردي ، گرمته و آب يخ طلب مي کني و امام چون عاشقته بايد آب يخ بده ، امام الان بهت آب يخ ميده ؟ !

و فکر نمي کني اين آب يخ چه کاري به سر روده و معده تو مياره و چهار روز ديگه چقدر اذيتت مي کنه ، و دلش خوشه که بگه امام منو دوست داشت ، تا گفتم آب يخ بده فوري داد .

اگه فکر مي کني عشق امام از اين رنگه ، اشتباهه .

اگه فکر مي کني امام بابت چهار روز دنياي تو ، خودشو رو خرج مي کنه ، اشتباهه .

امام رضا فرمودند : نحن امناء الله . ما امينهاي خدا هستيم ، ما امانتدار خدائيم .

يه شب من توي تنهاييم بابت قبر و قيامتم متوسل شدم به حضرت زهرا (س) ، بعد که توسلم تموم شد و گريه و زاري کردم ، توسل خودم رو ترجمه کردم ، به اين نتيجه رسيدم که گفتم حضرت زهرا (س) تو که مهربانتر از خدايي ، منو از دست خدا نجات بده .

ترجمه اش غير از اينه ؟ !

به حضرت زهرايي که تمام محبتش يه قطره کوچک از درياي رحمت خداست متوسل شدم که منو از دست خدا نجات بده . يا وجيهه عندالله ، اشفعي لنا عندالله .

شب اول قبر خدا منتظر ماست .

بعد گفتم : وقتي خداي کريم بالاي سرمه ، از چي ابراز نگراني مي کنم !؟

بحثمون اينه که عشق امام ، عشق عاقلانه است . امام دنياي تو رو به عنوان 30 ، 40 سال مفيد از مقطع زندگي ميليارد سالة تو مي بينه ، و از دنيا مهمتر عاقبت تو رو مي بينه .

لذا اگه امام به تو عشق مي ورزه به اين معنا نيست که اگه رفتي زيارت امام رضا تصادف کردي ، پاهات شکست ، بگي آقا اين چه وضعيه ؟ !

امام يه چيز ديگه رو مي بينه .

امامان ما رئوفند ، اما نه رئوفتر از خدا .

خداوند تبارک و تعالي از مبناي رأفت درد نازل مي کنه . ما [بخاطر] دردي که خدا نازل مي کنه ، بايد پناه ببريم به مخلوق خدا ، ولو امام ، که اين درد خدايي رو يه جوري جور کنه .

مي گه : نه ، اين رابطه عاشقانه نيست . امام با دردي که خدا نازل کرده مبارزه

نمي کنه .

بنابراين ممکنه خيلي ها براي دردهاشون به امامان مراجعه کنن و امام جواب نده ، چون خدا مصلحت دونسته .

عشق مستندي که مي خوام خدمتتون بگم رو از زيارت امين الله باز مي کنم .

خود معصوم مي فرمايد : اينجوري از ما بخوايد ، يعني ما اينجوري به شما ميديم .

اولين چيزي که توي فراز زيارت امين الله مي فرمايد .

اَللّهُمَ فَاجعَل نَفسي مُطمَئِنَّه بِقَدَرِک 

يه وقت شما صد تا چيز مي خواي ، امام صدتاش رو بهت ميده ، نتيجه اش اين

مي شه که شما لوس مي شيد ، من بعد دوست داري هر وقت صد تا چيز خواستي ، صدتاش رو بده .

و نتيجه اش اين مي شه که اگه سري سوم از صد تا ، نود و نه تاش رو داد ، بابت يکي که نداده گله مي کني . براي اينکه ما توي دنيا تماميت خواه هستيم ، همه چيز بايد جور بشه .

خونه مي خواي بخري ، دنبال همه چيزش هستي .

مي گه : اين خونه همه چيزش رديفه ، [اما] تلفن نداره . مي گي : يه جايي مي رم که تلفن هم داشته باشه .

يعني حوصله دردسر که بعداً بري توي مخابرات يه خط بگيري ، فوقش 4 روز تو نوبت باشي رو نداري .

به نظر شما اگه امام در دنيايي که لوس پرور نيست ، ما رو لوس بار بياره به ما خدمت مي کنه يا خيانت ؟ !

پدري که تمام امکانات رو از ب بسم الله تا ت تمت در اختيار بچه اش قرار ميده ، وقتي هم دخترش رو مي خواد بفرسته خونه بخت به شوهرش مي گه : من اين بچه رو لاي پر قو بزرگ کردم ، بالاتر از گل بهش نگفتم ، هيچوقت چين بر جبينش ننداختم ، هيچوقت در مقابل خواسته هاش مقاومت نکردم .

فرضاً شوهر اينقدر نقطه چين [باشه] که رعايت کنه ، مادرش هم رعايت مي کنه ؟! خواهر شوهره هم رعايت مي کنه ؟! برادر شوهره هم رعايت مي کنه ؟

اينها هم جميعاً نقطه چين رعايت کردن .

توي محل کار نمي خواد کار کنه ؟ تاکسي سوار نمي شه ؟ اتوبوس سوار نمي شه ؟ نمي خواد بره بازار خريد کنه ؟ توي خيابون تنه نمي خوره ؟ ايشون همين جور لاي پر قو بمونه . مثل دايناسورها منجمدش کنيد ، نظرتون چيه ؟ !

توي طول زندگيش به اين بچه خيانت شده و اينجوري بار اومده . نازپروده در دنيايي که نازپرور نيست زجر مي کشه .

لذا امام يه جوري برخورد مي کنه که نازپرورده نشي ، توي دنيا زجر نکشي .

" مطمئنه بقدرک "يعني امام مي گه عاشقي من در برابر تو اينه که به تو درجه اي از اطمينان ميدم که مي گي هرچي بياد خوبه . اگه 300 تا خواسته داشتي ، 150 تاش برآورده نشد ، با اين 150 تا حال کني ، صفا کني ، عشق کني ، لذت ببري .

دارم يه جوري بارت ميارم که اگه فردا زمين خوردي و پات شکست ، لذت ببري از اينکه خداوند تبارک و تعالي دوستت داشته و بابت قصورها ، تقصيرها و گناهانت همين جا حسابت رو صاف مي کنه . روش برخورد امام اينه .

امام حسن و امام حسين معصومند ، ام الکلثوم که معصوم نبود . برخورد اميرالمؤمنين به ام الکلثوم رو بابت يه گردنبند قرضي از بيت المال رو در نظر بگيريد . چقدر تند برخورد کرد ؟! اين امامه .

مصلحت اين دختر اينه که اگه امروز گريه کرد ، در عوض صدها ميليارد سال عيش و راحتي براش مي نويسن .

امام مي گه من مي تونم براي تو چه جوري عاشقي کنم ؟ !

ـ مي تونم تو رو به قضا و قدر الهي مطمئن کنم . معشوق قلابي چقدر از من خواستي ؟

معشوق که نبايد 24 ساعت از عاشق لوازم بخواد ، بايد قرار و آرامش بخواد ، نبايد که توجه بخواد .

عاشق واقعي اونه که تو رو به آرامش برسونه ، نه تو رو به لوازم برسونه . اونه که خيال تو رو راحت کنه ، نه اون که ابزارهاي تو رو تکميل کنه .

اونه که به خونه دل تو نگاه کنه ، نه به خونه کره زمين تو .

اونه که دنيا و آخرت تو رو بسنجه ، نه اينکه تو رو راضي کنه بريد بيرون ، همه جا رو رديف کنيد .... رفتم حرم علي بن موسي الرضا و هر چي خواستم آقا بهم داد .

برخي کسانيکه مي رن حرم امام رضا و هرچي مي خوان آقا بهشون ميده ، از باب و منظر بهش بديد بره گمشه است .

بهش بديد بره گمشه نياد ديگه ... تا يه سال بره بچره ، من حوصله اينو ندارم .

امام رضا براي عاشقها و معشوقهاي دبيرستاني و راهنمايي و ابتدايي و بازاريش ـ در کلاس فکري ، نه کلاس سني ـ که عاشقي نمي کنه ، ميده برن گمشن .

عاشقي امامر اينه که قرار و آرامش ميده .

2- راضِيَهً بِقَضآئِک

امام اين قدرت رو داره که وقتي به قضا و قدر الهي مطمئنت کرد ، ديگه نمي گه تحمل کن انشاءالله به نفع و صلاحته . عاشقي امام اينه که راضيت مي کنه ، کيف مي کني .

برادرها و خواهرها ! به اين درجه اي که هفته پيش منِ نصف نيمة نيم مثقالي رسيدم، خيلي از شما هم رسيديد ، مي شه رسيد . شعار نيست ! ديگه آدم به قضاياي زمانه خيلي راحت برخورد مي کنه .

چقدر بابت اينکه تصادف کرديم ، دير شد ، غصه خورديم ، سر خدا داد زديم ؟ در حاليکه بايد لذت مي برديم که خدا رو شکر تصادف کرديم ، حتماً قرار بود يه اتفاق بدي بيفته .

چقدر بابت نرسيدن به خيلي از جاها غر زديم ، در حاليکه امروز به اين درجه رسيديم که چقدر خدا لطف کرد ما رو به جايي نرسوند .

آقاي کياني يادشونه ، ما که از مشهد مي خواستيم هجرت کنيم بيايم اينجا ، ايشون کمک کرد اسبابامون رو جمع کرديم . يادشونه من چه حال و هوايي داشتم .

ما مشهد چيکار مي کرديم ، الان چيکار مي کنيم ؟

چقدر سر امام رضا غر زديم که ما رو بيرون کرد ؟ !!!!

من اون زمان به سن شما بودم ، الان شما اين تجربه رو ياد بگيريد . امام برات بد نمي خواد ، ولو اينکه بگه نيا ، بگه برو ...

نبايد آدم عزا بگيره .

ديگه امام براي عاشقي تو چيکار مي کنه ؟ !

3- مُولَعَهً بِذِکرِکَ وَ دُعآئِک 

اگه شکم تو رو پر کنه ، بالاخره تو سير مي شي . سير هم نشي ، بالاخره زخم معده مي گيري . زخم معده نگيري قند و اوره و چربيت مي ره بالا . نره بالا نقرس

مي گيري . مگه مي شه دائم شکم رو پر کرد و لذت برد !؟

اگه چشم تو رو پر کنه .... مگه چشم و گوشت پر مي شه ؟ !

يادته اون آهنگي که ده سال پيش شنيدي و روزي 20 بار هم گوشش دادي ، الان ديگه يادش نمي کني . چون گوش پر نمي شه ، دنبال يه چيز جديد مي گرده .

" خلق الانسان هلوعا " ما انسان را با ولع خلق کرديم .

امام مي فرمايد : عاشقي من اينه ، ولع تو رو با ياد خدا پر مي کنم .

يه کاري مي کنم که تو از عبادت لذت ببري . چقدر از نماز خسته مي شي ؟ گرچه من نماز رو مصداق عبادت کامل نمي بينم .

از خدايي زندگي کردن خسته مي شي .

چرا از خدايي زندگي کردن خسته مي شي ؟ بايد فکر کنيم که ما چي مي خوايم ؟! عاشقي امام اينه به تو ولعي رو عنايت مي کنه که اين ولع در مسير معنوياته ، نه در مسير ماديات .

ماديات حد يقف نداره ، سيري پذير هم نيست . آدم هرچي مي ره جلوتر گير مي کنه .

من بارها به خداوند تبارک و تعالي عرض کردم که اگه خدا بودم ، انسان رو بدون ولع خلق مي کردم . ( البته اين جسارته ، و خدا هم همون جا فرموده به تو هيچ ربطي نداره نيم وجبي ! )

ولي مي خوام بگم که عقل ما مي گه هرچي توي مملکت و دنيا و جهان از خودمون و نفسمون مي کشيم مال ولعمونه .

امام فرموده عاشقي من اينه که ولع تو رو کنترل مي کنم ، ميدم دست خدا .

مي گم : شکم ، خشم ، خور ، خواب و شهوتت ولعت نيست . من مي تونم تبديل کنم .

مگه بد عاشقيه ؟

چقدر غصه دار و عزادار شکم بودي ؟ شما در تاريخ عمرتون ساعتهايي که گشنه بوديد و مي خواستيد زودتر برسيد به غذا رو حساب کنيد .

اگه روي هم بذاريد ، چند سال مي شه .

امام مي گه : من بيام اينو ارضا کنم ؟! تو هر چقدر به شهوات ، جسميات و حيوانيات برسي ، احساس لذت بالا رفتن رو نداري ، احساس خفت پايين اومدن رو داري .

ولي من مي تونم ولع تو رو در مسيري قرار بدم که شنبه بيشتر از جمعه احساس لذت کني و يکشنبه از شنبه بيشتر و هر روز که مي گذره بيشتر احساس کيف کني . مگه بدت مياد کيف کني ؟ !

رابطه کف و کيف :

ديديد ميگن فلان جا بوديم خيلي خوش گذشت !! عده اي توي دنيا کف کردن رو انتخاب کردن .

يعني دائم دنبال چيزي مي گردن که کف کنن . مي گه : رفتيم کوه . اَه .... اَه يعني کف کردم .

آقا يه غذايي فلان جا داشت . اَه ..... يعني کف .

اصلاً صدا ، صداي کفه . فلان چيز رو ديديم ، اَه ... فلان چيز رو خورديم ، اَه ... مقام فلان ، اَه .... خوش به حالش ، اَه ..... شهرت ، اَه ... آقا کيف کن ، تو که همه اش داري کف مي کني ، پس کي کيف مي کني ؟ !

امام مي فرمايد : عاشقي من نسبت به تو اين نيست که تو رو در مسير کف کردن ببرم ، چون کفهاي دنيا پاياني نداره و اگه مي شد کف انسانها رو به صورت جسمي نشون داد ، کسي ديگه شامپو نمي خريد .

24 ساعت همه دارن کف مي کنن ، کيف نمي کنن . چون کف مقطعيه ، اين " اَه " تا 4 ، 5 ساعت مي مونه . من مي خوام تو کيف کني .

در خلقت دنيا کف رو در نعمتهاي دنيا و کيف رو در عبادت قرار داديم ، تموم شد رفت .

هرچي مي خواي به خودت فشار بيار ، برو امتحان کن .

توي نعمتهاي دنيا فقط کف قرار داديم ، توي نعمتهاي دنيا کيف قرار نداديم .

آيه شريفه قرآن مي فرمايد " قُلْ بِفَضْلِ اللهِ وَبِرَحْمَتِهِ " وقتي به خدا فکر مي کنيد " فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا " بايد شاد بشي . يعني بايد کيف کني .

وقتي به خدا فکر مي کنيد بايد کيف کنيد .

امام مي فرمايد عاشقي من اينه " مولعه بذکرک و دعائک " کيف رو در ارتباط با خودم قرار ميدم . مگه بده ؟ !

الان هم توي دلت نگو که آره راست مي گه ، مي رم توي حرم امام رضا چه کيفي مي کنم . اين مال دو ساعتته .

حضرت عباسي ببرنت حرم علي بن موسي الرضا ، کنار ضريح امام رضا قرارت بدن ، بعد از يه مدتي کيف نمي کني .

اين کيفِ مال اين بود که چون مشهد جديده کف کردي . تو کف کردي ، اسمش رو گذاشتي کيف .

چون سالي يه بار مي ري کف مي کني . اين کيف نيست .

امام مي فرمايد : من کيف رو در ولع قرار دادم .

ولع يعني چي ؟ يعني اگه يه روز قرارت بدم ، اندازه اون روز عاشقي ، فردا دوبله مي شه . پس فردا سوبله مي شه .

اگه صد سال کنار ما مقيم باشي ، محبت و کيفت از ما نسبت به روز اول صد برابر شده . اين معناي ولعه .

4- مُحِبَّهً لِصَفوَهِ اَولِيائِک

اونهايي که توي دنيا دنبال مسائل مختلف مي گردن .

بله اينکه ما دوست داشته باشيم ، مردم دوستمون داشته باشن . و ناراحت باشيم از اينکه کسي از ما دلخور باشه ، جزء ذات ماست و غير از اولياء خدا کسي نمي تونه اين ذاتيات رو در بند بکشه و جمع کنه . اين يه بحثه .

اما اينکه امام مي فرمايند اينه ، مي فرمايند در عاشقي من اين قدرت نهفته است که وقتي تو به من نگاه کني ، کاري کنم که همه به تو نگاه کنن . و وقتي تو منو دوست داشته باشي کاري کنم که همه تو رو دوست داشته باشن .

" مُحِبَّهً لِصَفوَهِ اَولِيائِک " اولين قدم اينه که دوستي تو سمت کساني مياد که دوست خدا هستن . من اين کار رو براي تو مي کنم .

فلاني توي امريکا زندگي مي کنه ، عشقش فلان خواننده است ، فلان واليباليسته ، فلان فوتباليسته ، فلان تنيسوره ، اصلاً داره با اون زندگي مي کنه .

توي يه محيط ديگه قرارش ميدي ، افکارش تغيير مي کنه ، مي بيني عشقش يه عده ديگه مي شه .

يعني عشق ما رو فکر ما مشخص مي کنه .

مي بيني اين طرف با بودا آشنا شده ، بعد عشقش " تبت " ، " هيماليا " مي شه .

بره توي دير راهبه ها .

مياريدش سمت اسلام و جهاد ، عشقش مي شه حسن نصرالله ، جنوب لبنان .

مياريش اينور ، مي بيني هرجا مي بريش ، اين ذهنه که عشق رو تعريف مي کنه .

امام مي فرمايد من مي تونم ذهن تو رو در دامنه عاشقي ببرم .

مي تونم ذهن تو رو طوري تغيير دهم که به جاي دشمنان خدا ، دوستان خدا رو دوست داشته باشي ؛ و اگه بهترين ، خوشکلترين ، با مرامترين ، پولدارترين ، محبوبترين ، مشهورترين و همه چيزترين بي خداي جهان گير تو بيفته ، حالت ازش بهم بخوره . چون بي خداست . و اگه کسي هيچي نداشت ، چون با خداست کيف کني .

ديروز حرم حضرت معصومه (س) دعاگوتون بودم . روبروي ضريح حضرت نشسته بودم ، يه پيرمرد روستايي کلاه نمدي اومد ، طبق روال دهات خودشون اذان و اقامه رو بلند گفت ، الله اکبرش رو بست .

من نگاه کردم ديدم همه کساني که نشسته بودن ، 20 تا آخوند ( قمِ ديگه ، کمپلت [آخونده] ، از هر دو تا ، يکيش آخونده ) معمم سن دار 50 – 60 ساله تا 20 – 15 ساله دارن به اين نگاه مي کنن و در چشم همه شون محبت بود . بخاطر اينکه خيلي قشنگ نماز مي خوند ، چشمهاش هم خوب نمي ديد . سنش بالا بود !!

ببين چقدر دوست داشتنيه .

اين آدم اگه بره يه جايي که اين تيپي فکر نمي کنن ، کسي بهش با چشم محبت نگاه نمي کنه .

ذهن مردم توي حرم حضرت معصومه (س) خداجوييه ، و آدمهاي نزديک به خدا و نماز خوندنشون براي اينها محبت مياره .

باور کنيد اگه همون جا اعلام مي کردن آقايون روحانيون سن دار که داريد خارج درس ميديد و نشستيد اينجا زيارت مي کنيد ، پاشيد دستش رو ببوسيد ، دست پر از تاول و پينه و قيافه درب و داغون آفتاب خوردش رو همه با محبت مي بوسيدن .

يه پرانتز باز کنم ، يکي از علما که خيلي بزرگوارن يه بحثي رو توي تلويزيون گفتن که به نظر من اين جمله غلط بود .

ايشون راجع به جمال ائمه صحبت کردن که بعضي هاشون زشت بودن ، امام باقر چاق بودن ، اميرالمؤمنين کچل بودن ، شکمشون فلان بوده . تو نبايد عشق به امامت ، عشق به جمال امام باشه .

اولاً من اينو قبول ندارم . توي بحث کاريزماي مهدويت گفتم که امام صفت جمال و کمال خداست .

امام و اهل بيت بسيار زيبا آفريده شدند .

جالبه که ايشون با لحن قرص گفت : علي شکم برآمده داشت و مو هم نداشت .

من مي خواستم تماس بگيرم که شما که با اين لحن قاطع گفتيد ، مي گفتيد مدرکش مال اهل سنته .

اينو که ما نمي گيم ، توي کدوم کتاب شيعه نوشته شکم اميرالمؤمنين برآمده است ؟! اصلاً شکم آقا با کدوم غذا برآمده شده ؟! مگه آقا غذا مي خوردن ؟ !!

وهابيت کثيف در شرح حال حضرت صديقه کبري (س) ميگن : چون دختر پيامبر زشت بود ، کسي خواستگاريش نمي اومد ، دادانش به علي !

ولي ما مي گيم انسية الحوراء . يعني جمال فاطمه (س) ، جمال حورياي بهشتي است . انساني که مثل حور آفريده شده .

درسته که جمال امام براي ما دلرباست ، اما جمال امام تمام دليل محبت ما به امام نيست ، اين ذهن ماست .

اگه شما يهودي آفريده شده بودي و امام رو دشمن خودت مي ديدي ، از جمالش متنفر مي شدي .

[ يکي] از خوارج پشت سر اميرالمؤمنين ايستاده بود ، آقا اميرالمؤمنين داشتن نماز مي خوندن . بعد وسط نماز يه توضيحي [به امام] داد ، امر به معروف کرد .

وقتي امام سلام نماز رو دادن ، 5 تا کلمه صحبت کردن ، جمعيت مبهوت شدن ، اما اين خارجي که حافظ کل قرآنه ، چون توي ذهنش دشمني هست ، گفت : خدا بکشدش چقدر فقيه هست .

يعني خوبي امام باعث تنفر بيشتر او شد .

کاري مي کنم که همين تويي که از آدمهاي غير خدايي لذت مي بري و باهاشون دوست و رفيقي و عاشقشي و عکسش رو به در و ديوار زدي ، حالت از اينها بهم بخوره که فرداي قيامت بتوني سرت رو بلند کني .

اگه تصوير اتاقت ، کيفت ، کلاسورت رو در آوردن و گفتن اين مرديکه و زنيکه چيه ، تو که مي دونستي دشمن خداست ... امام مي گه من مي تونم اينو عوض کنم . تو چرا غصه مي خوري ؟ چرا مي گي از اينها جدا شدن سخته ؟ !

عاشقي من اينه ، من مي تونم تو رو از اينها جدا کنم ، ذهنت رو عوض کنم .

" مُحِبَّهً لِصَفوَهِ اَولِيائِک "

مي تونم کاري کنم که دوستان خدا رو دوست داشته باشي .

کاري مي کنم که همون قدري که از جمال دشمنان خدا لذت مي بردي ، از جمال دوستان خدا لذت ببري .

ببينيد عاشقي امام چقدر عاقلانه است . داره به همه جاي دنيا و آخرت تو فکر مي کنه .

5- مَحبوبهً فِي اَرضِکَ وَ سَمائِک 

قدرت اصلي امام اينه که مي تونه تو رو در زمين و آسمان محبوب کنه .

يکي از آشنايان بنده ، سنش هم بالاست ، براي من خاطره تعريف مي کرد . اين يه آدميه که اصلاً تقيدي نداره ، به هيچ چيز خاصي تقيد نداره .

اين بنده خدا نقل مي کرد که براي مطلبي اعضاي وزارت خونه رو بردن پيش حضرت امام .

مي گفت : ما هم اعصابمون از امام خورد ، بساط کاباره مون رو بسته ، بساط خيابونمون رو بسته ، بخواي دو پياله عرق بخوري پدر آدم رو در ميارن ، کاخ و اموالمون رو مصادره کردن ، در اين انقلاب از هستي ساقط شديم .

ايشون مي گفت : بالاخره يه آب باريکه اي توي وزارت خونه داريم ، نرم ديدن امام اين آب باريکه رو ازم مي گيرن .

مي گفت : راه افتاديم رفتيم . نه اينکه رفتنمون اجبار بود ، [گفتم] همه دارن مي رن ، ما نريم تابلو بود .

راه افتاديم رفتيم .

نشسته بوديم ، جمعيت داشتن توي همديگه مي لوليدن ، چشمشون به در کوچيکه بود که کي در باز مي شه ؟ !

منم همين جوري نگاه مي کردم که يه پيرمرديه ديگه ، مسخره کرديد خودتون رو . هي سُقلمه مي زدن به ما ، پک و پهلومون رو داغون کردن .

مي گفتم : مياد ديگه ، چه تونه شما ؟ !!

ايشون مي گفت : يدفعه ديدم در باز شد ، پيرمرد نبود که ، خدا اومد تو .

مي گفت من تقريباً 30 – 40 ثانيه از زندگيم يادم نيست . 30 – 40 ثانيه اي که در باز شد و من خودم رو در اين حالت ديدم که وسط جمعيت مشتم رو گره کردم ، دارم گريه مي کنم که روح مني خميني ، بت شکني خميني ....

مي گفت تا آخر جلسه توي بهت بودم ، بعد که اومدم بيرون ، گفتم اي بابا ، هستي ما رو ساقط کرده ، توي مونگل مي گي روح مني خميني ، بت شکني خميني ؟! بت شکني خب منو شکسته .

اين يعني چي ؟! يعني تو دوستان خدا رو دوست داشته باش ، عاشقي بنده براي تو اينه که کاري مي کنم دنيا تو رو دوست داشته باشه .

" في ارضک و سمائک " کاري مي کنم دنيا تو رو دوست داشته باشه .

يه پرانتز : طرف چهل سال خدا و دوستانش رو دوست داره ، کلي مريد دور و برش داره که اونها هم اينو دوست دارن . يه لحظه از دوستيش نسبت به دوستان خدا کوتاه مياد ، مريدهاش مي ريزن .

مريدي که چهل سال آب و دونه اش رو داده . مگه اينطوريه ؟! فکر کردي کساني که دور و بر ما هستن براي ما مي مونن !؟

اينها براي خدايي بودن ما موندن . کوتاه بياي هر کاري براشون کرده باشي ولت مي کنن .

امام مي فرمايند : رتبه بعدي عاشقي بنده براي تو اينه : وقتي علاقه به دوستان خدا رو در دلت ايجاد کردم ، کاري مي کنم خلايق تو رو دوست داشته باشن و اگه روزي تو رو قبول نداشتن و در صف مقابل تو دشمن تو بودن ، وقتي از دنيا رفتي ، براي نبودِ دشمنشان گريه کنن که معاويه براي اميرالمؤمنين گريه کرد .

از اين مصداق بالاتر نداريم . چون به خدا ربط داره ، و اگه غير از اين باشه دور و برت رو مي ريزم . اثر رو در اين قرار ميدم که تو اين کار رو بکني .

مقالات مرتبط

عشق به امام(ع)ʂ)

عشق به امام(ع)(2)

در فضاي ارتباطي بين ما و امام ، ما عاشق نيستيم ، عاشق امامه ، ما معشوقيم .
 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب 25 ذی القعده ، شب مخصوص زیارتی آقا امام رضا (ع) . شب دحو الارض یعنی شبی که زمین آفریده شده و همچنین به روایتی شب شهادت آقا امام رضا (ع) هستیم و در کنار قبر برادر بزرگوار ایشون آقا احمد ابن موسی (ع) و ان شالله که خداوند زیارت امشب ما رو در کنار حرم آقا امام رضا (ع) قرار بده.
کاریزمای مهدوی

کاریزمای مهدوی

در دین مبارک اسلام و در مکتب حقه ی شیعه، ما معتقد به این هستیم که منطق به تنهایی کارگزار نیست. در قرآن، خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید : لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك... اگر با محبت با مردم برخورد نمی کردی، مردم از اطرافت متفرق می شدند: کاریزمای قوی.
No image

دعای ماه رجب یامن ارجوه

از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
عشق به امام(ع)ʂ)

عشق به امام(ع)(2)

در فضاي ارتباطي بين ما و امام ، ما عاشق نيستيم ، عاشق امامه ، ما معشوقيم .
Powered by TayaCMS