کاریزمای مهدوی

کاریزمای مهدوی
مقدمه 1

در جامعه شناسی غربی بحثی داریم تحت عنوان کاریزما. کاریزما یعنی خصوصیات شخصیتی یک انسان که باعث می شود آن شخص در جامعه مطرح شود. عده ای در غرب، کاریزما را یک ضعف می دانند و معتقدند کاریزما یعنی انسانی که آنقدر جذابیت شخصیتی داشته باشد که مردم بخاطر جذابیت های شخصی او اطرافش جمع می شوند و عقایدش را می پذیرند. این عقاید الزاماً درست نیست، الزاماً خدایی هم نیست.

همانطور که متأسفانه برخی از روشنفکران شیعه به پیامبر(ص) نسبت دادند و گفتند دلیل جا افتادن قرآن در میان مردم، کاریزمای پیامبر(ص) بود. یعنی شخصیت پیامبر، قیافه، لحن و بیان پیامبر آنقدر جذاب بود که مردم محو این کاریزما شدند. همانطور که یوسف پیامبر را مثال زدند و گفتند علت جذب شدن مردم به دین و مرام یوسف، جاذبه ی جمال او بود!

کاریزما یک حالت شخصی است که در آن انسان ها حول یک نفر جمع می شوند بخاطر جمال ظاهری اش، هنرش، بیانش، تسلطش و... . در غرب این را ضعف می دانند و می گویند اگر کسی می خواهد خودش را نشان بدهد، نباید کاریزما داشته باشد، باید مطلبش به خودی خود جذاب و قابل درک باشد!

نقش کاریزما در رهبری: مثبت، منفی و یا بی تأثیر؟
دو حالت وجود دارد:
1. انسان ها در اطراف کسی جمع می شوند که این شخص علاوه بر منطقی که عقلشان می پذیرد، جمال ظاهری هم دارد.
2. اطراف کسی جمع می شوند که جمال ظاهری ندارد ؛ یعنی فقط و فقط بخاطر منطق.

هر دوی این ها خوب است. اما آیا واقعاً جمال ظاهری نقش مثبتی در رهبری دارد یا نه؟

بررسی تأثیر کاریزما:

1. تأثیر بر ضمیر خودآگاه. ضمیر خودآگاه یعنی عقل حسابگر شما. 
منطق بر ضمیر خودآگاه تأثیر می گذارد.

2. تأثیر بر ضمیر ناخودآگاه یعنی عشق، عاطفه و علاقه.
مادر چون فرزندش برایش کاریزمای خیلی قوی دارد، بعضی اوقات از دایره ی منطق هم خارج می شودو پشت سر عَلَم فرزندش حرکت می کند ولو در یک مسیر باطل.

کاریزما هم نقش مثبت دارد و هم نقش منفی. از اینکه کاریزما نقش منفی دارد، می توانیم نتیجه بگیریم که اصلاً کاریزما نباید باشد؟؟!

کاریزما می تواند اثر منفی داشته باشد؛ بسیاری از زنان صاحب جمال، بدلیل سحر جمال، منشأ بسیاری از خونریزی ها و فتنه ها بوده اند. پس باید بگوییم تمام زنان صاحب جمال منشأ فسادند؟؟؟!! این نتیجه گیری غیر منطقی است. بنابراین نمی توانیم بگوییم که رهبر و امام نباید کاریزما داشته باشد. همانطور که امام (ره) فرمودند کاریزمای من نقش مثبتی در انقلاب داشت ولی با برداشته شدن من، این نقش مثبت برداشته نمی شود.

در روایت داریم سران قریش؛ ابولهب، ابوسفیان، ابوجهل، مغیره و... شب ها در تاریکی پشت در خانه ی پیامبر(ص) می نشستند و به صوت قرآن پیامبر گوش می سپردند: کاریزمای لحن و بیان و جذابیت صدا.
یقیناً کاریزما در اهل بیت درجه ی بسیار بالا و قوی دارد.


مقدمه 2

انسان کمال جو و جمال جو است و کمال گستر و جمال گستر
یعنی انسان به دنبال کمال و جمال می گردد؛ در جهان امروز مردم یک گمشده دارند و آن هم کمال و جمال است. انسان های صاحب کمال و جمال هم، علاقه مند است کمال و جمال خود را پخش کند.

اگر در مسیر کمال جویی و جمال جویی، مسیر افراط را طی کند، این خط در انتها می رسد به منطقه ی شهوت. اما اگر مسیر اعتدال را طی کند، خصوصیات انسانی خودش را بروز داده است.
وقتی انسان ها کمال و جمالی دارند، دوست دارند آن را نمایش بدهند. تحمل پنهان کردن آن را ندارند: پری رخ تاب مستوری ندارد...
این تا یک مرزی، اعتدال انسانی است و از آن به بعد شهوت است. شهوت به معنای عام؛ یعنی هوای نفس.
کمال جویی و جمال جویی و کمال گستری و جمال گستری، چهار خصوصیت مهم انسانی است و برخی اوقات برای اینها دستورداریم. مثلاً علم یک کمال است و برای کمال گستری علم یک دستور داریم: زکات العلم نشره. واجب است ! 

اینها جزء خصوصیات ذاتی انسان است. اگر دو حرف یکسان از نظر بار را بخواهید از دو نفر بشنوید، از کسی می پذیرید که زیباتر بیان می کند و زیباتر هست! این یک قاعده است.

در روایت داریم طاووس اهل جنت؛ یعنی زیباترین ِ افراد اهل جنت، مهدی صاحب زمان(عج) است. چرا در روایات ما بر جمال اهل بیت تأکید می شود؟ چون با این توصیفات، فطرت انسانی من و تو برانگیخته می شود.
50% عاشقان مهدی(عج)، عاشق دیدار جمال آقا هستند!

میزان الاعتدال ذهبی، جلد 3، صفحه ی 449 :
در توصیف چهره ی صاحب الزمان(عج) از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است:
وجهَهُ کَالکوکبِ الدُرّی. صورتش همچون ستاره ی سحر است؛ ستاره ای که از دور در آسمان می درخشد. 

احتجاج طبرسی، جلد 2، صفحه ی 497
علی بن موسی الرضا(ع) در کاریزمای محبتی امام می فرماید:
مهدی موعود بر امت خود از پدران و مادرانشان مهربان تر است.
( فقط منطق نیست؛ منطق+ عشق )

همان آدرس، توقیع امام زمان به شیخ مفید:
انّا غیر مُهمِلینَ لمُراعاتِکُم وَ لا ناسینَ لذکرکُم.
ما اهل بیت کسانی هستیم که در مراعات شما اهمال نمی کنیم و یاد شما هیچ گاه از ذهن ما خارج نمی شود.
این بسیار ارزشمند است در حالی که ربطی به منطق ندارد .

در دین مبارک اسلام و در مکتب حقه ی شیعه، ما معتقد به این هستیم که منطق به تنهایی کارگزار نیست.
در قرآن، خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید : لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك... اگر با محبت با مردم برخورد نمی کردی، مردم از اطرافت متفرق می شدند: کاریزمای قوی. 

در روایات داریم وقتی امام(عج) ظهور کردند، عده ی زیادی بخاطر جمال امام به سمت امام می آیند، عده ی کثیری بخاطر بیان امام و ... .

الغیبة، صفحه ی 246 :
شیخ طوسی از زبان مهدی (عج):
خداوند به واسطه ی من، بلاها را از شیعیان من و خاندانم رفع می کند.
امام می فرماید به واسطه ی وجود و حضور من، نه بواسطه ی کلام و کتاب و قدرت و منطق من ! این کاریزما است.

روزگار رهایی، جلد 1، صفحه ی 84 :
مرحوم کامل سلیمانی از قول علی بن ابیطالب (ع) در وصف امام زمان:
او قله ی شرق و غرب، اقیانوس بیکران کرامت بشر، عزیز اهل خود و برگزیده می باشد که اگر رگبار مرگ فرو ریزد نمی هراسد، اگر یارانش در محاصره افتند احساس زبونی نمی کند، از پیکار با سلحشوران عقب گرد نمی کند، شمشیر برنده ای از شمشیرهای خداست، دست بخشنده ی خدا بر روی زمین است، دژی محکم و پناهگاهی مستحکم است، دانش او از همه گسترده تر و کرامتش از همه افراشته تر است.

اینجا فقط صحبت از خصوصیات ظاهری و ذاتی امام است.
 قدرت نفسانی و روحانی امام، اثر کلام به دلیل نحوه ی بیان و صوت زیبای امام:
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن...!
در اثر زیبایی کلام او:
در خصوصیات امام آمده است که وقتی صحبت می کند، مردم مبهوت و مفتون او می شوند!

همانطور که مشرکین اعراب شایعه پخش کردند که انّهُ ساحر. چرا که بیان و کلام پیامبر + جمال پیامبر طرف مقابل را سحر می کرد!

الان اکثر کسانی که دارند مکاتیب انحرافی را در جهان باب می کنند، روی این مسائل خیلی کار می کنند: طرز حرف زدن، لباس پوشیدن، روانشناسی رنگ ها ! و .. . ولی از نظر شیعه خدا این جذابیت را در وجود امام قرار داده است، به همین خاطر هیچ زیبایی ای مانند جمال امام نمی شود.

بحارالانوار، جلد 26، صفحه ی 312 :
روایت از قول رسول الله (ص) نقل شده :
در روز اول خلقت وقتی آدم(ع) نور امام زمان را مشاهده کرد، از خدا پرسید این چیست؟ خداوند فرمود این کسی است که پایان می دهد به تمام مشکلات فرزندان تو و بنی آدم و جهانی را که پر از ظلم و جور است، پر از مهر و رأفت و محبت می کند.
خداوند خطاب کرد به آدم (ع): با این بنده ی سعادتمند خود، بندها و زنجیرها را از بندگانم می گشایم و زمین را پر از مهر و محبت و رأفت می کنم؛ آنگونه پیش رود که تمام ظلم و جور جهان تبدیل به محبت و شفقت شود.

این روایت دال بر این است که وقتی امام ظهور کرد، قبل از اینکه منطق را حاکم کند، رأفت را حاکم می کند.

الغیبة نعمانی، صفحه ی 297 :
امام صادق (ع) می فرماید:
به خدا سوگند عدالت او داخل خانه ی مردمان شود، همان گونه که سرما و گرما داخل می شود.

منظور از خانه، خانه ی دل است. عدالت امام، ناخودآگاه در ضمیر افراد نفوذ پیدا می کند.

سؤال: آیا بدون کاریزما، رهبری، ولایت و یا هرگونه هدایتی ممکن است؟!

بله، ممکن است! اما خداوند تبارک و تعالی برای هدایت آخرالزمان بدنبال امکان می گردد یا یقین؟؟!
و نُریدُ ان نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض....

می فرماید و نُریدُ ؛ اراده کرده ایم، پس یقیناً اتفاق می افتد. در نتیجه امامان در بالاترین مرتب کمال و جمال قرار دارند.
اثر کمال و جمال در امام در نهایت خودش است. در توصیف صدیقه ی کبری(س) گفته اند انسیة الحوراء. یعنی حوری ِ انسان ! همانطور که در وصف امیر مؤمنان داریم:
چون او را آفریدم / بهتر از او ندیدم / یکباره گی نشستم / تا روی او کشیدم / گیسوی او کشیدم / ابروی او کشیدم / وانگه نظر نمودم / غیر از خودم ندیدم !

این آخر جمال است یعنی خدا آخرین هنرش را در خلقت علی به کار برده است. وقتی خداوند روی کمال و جمال کار می کند،آانگونه می سازد که فطرت انسان ها قبول می کند.

سؤال: کمال و جمال الهی برای همه ی انسان ها قابل قبول است؟؟

کمال و جمالی که منشأش نور است، برای انسان هایی قابل درک است که با نور تناسب دارند. نه برای کسانی که در اثر کج بینی ها و شیطانی اندیشی ها، ذائقه شان تغییر کرده است و کمال و جمال را برعکس می بینند !
وقتی امیرالمؤمنین صحبت می کرد، آنقدر زیبا سخنرانی می کرد که یکی از خوارج بلند شد و گفت خدایش بکشد، چقدر این مرد ناطق است !!
لذا وقتی امام ظهور کند، عده ای گویی بدترین دشمن تاریخی خودشان را دیده اند! 

نتیجه: کاریزمای الهی فقط برای انسان های الهی قابلیت درک دارد.

انسانی که کاریزمای معنوی دارد، برای اهل معنویت نهایت جذابیت را دارد: بابی أنت و اُمّی و نفسی و مالی و اُسرتی... حاضر است تمام زندگی اش را فدا کند. ولی کسانی که مشکل دارند، همین چهره و معنویت را می بینند و ناسزا می گویند!
این تفاوت کاریزمای مهدوی و کاریزمای عادی است.

نقش کاریزما :

1. جمال
اولین چیز در امام و اهل بیت و کسانی که هدایت و ولایت جامعه را در دست می گیرند، در چشم مردم جلوه می کند، جمال است که در امام در بالاترین درجه قرار دارد.

2. جمال زبان
وقتی امام صحبت می کند، مشکلات مردم برطرف می شود، میلیون ها نفر حاضرند خودشان را قربانی کنند...

3. جمال دل
دل امام چنان پاک و صاف و زلال است که انسانهای زلال به راحتی با این قلب ارتباط برقرار می کنند.

4. کمال وجه
انسان های زیبا در جامعه زیادند، وقتی آن ها را می بینی احساس بهجت و شعف می کنی اما احساس هیبت نمی کنی !
کمال وجه یعنی وجه زیبا و پر از جمال امام همراه است با هیبت. این در مراتب پایین تر در اولیاء خدا هم وجود دارد.
یعنی انسان غیر از اینکه مفتون و مجذوب وحی می شود، مرعوب وجه هم می شود؛ یعنی ترسی که از هیبت امام او را می گیرد.
جمال تنها جواب نمی دهد : از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن: اثر هیبت.

5. کمال در نفس
انسان احساس امنیت می کند از اینکه به امامش دل بدهد.

6. کمال در تدبر
 انسان امن و ایمن است از اینکه هر چه امام گفت، گوش بسپارد.

7. کمال معرفت
امام به تمام اسرار کون و مکان، به تمام اسرار قلبی ما آگاه است؛ می بیند، می شنود و جایگاه تو را می بیند.

8. کمال قربت
اگر انسان دارای کمال + جمال نباشد، نشستن سخنش بر دل ها، غریب است، بعید است؛ غیر ممکن نیست ولی بعید است.

منبع: سایت رهپویان

 

 

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 امام شناسی در نهج البلاغه

امام شناسی در نهج البلاغه

از آن جمله امیرمؤمنان در خطبه ای می فرماید: «بدانیدآن کس ازما (حضرت مهدی علیه السلام ) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

کتاب شریف نهج البلاغه با 239 خطبه، 79 نامه و 472 حکمت و موعظه پس از قرآن مجید و در کنار احادیث شریف، کتاب دنیا و آخرت است؛ کتابی است که به شؤونات مختلف دنیوی و اخروی انسانها از جمله مبحث: «حکومت اسلامی، آیین زمامداری، رهبری، و ویژگی های حاکم اسلامی » نیک پرداخته است که امید است مجموعه مقالات این شماره برای علاقه مندان به این مبحث مهم، قابل توجه و سودمند باشد .
Powered by TayaCMS