اشعار شبهای میلادیه شعبانیه

اشعار شبهای میلادیه شعبانیه

اشعار شبهای میلادیه شعبانیه( حاج غلامرضا سازگار )

الف :شعر شب ولادت امام حسین علیه السلام

ب:شعر شب ولادت امام سجاد علیه السلام

ج:شعر شب ولادت قمر منیر بنی هاشم علیه السلام:

اشعار شبهای میلادیه شعبانیه( حاج غلامرضا سازگار )

الف :شعر شب ولادت امام حسین علیه السلام

ب:شعر شب ولادت امام سجاد علیه السلام

ج:شعر شب ولادت قمر منیر بنی هاشم علیه السلام

الف :شعر شب ولادت امام حسین علیه السلام

امشب به بیت فاطمه رضوان گل افشانی کند روح القدس مدحت گری ، حورا غزل خوانی کند

گیتی به تن پیراهن از ، انوار ربانی کند شادی و غم با دل صفا پیدا و پنهانی کند

در سینه های سوخته آتش گلستانی کند زیبد جهان هستی خود ، یکباره قربانی کند

ریحانه ختم رسل فرزند زهرا آمده آری حسین بن علی (ع) امشب بدنیا آمده

امشب به روی دست خود ، قرآن گرفته فاطمه امشب ز باغ آرزو ، ریحان گرفته فاطمه

امشب ز دریای ولا ، مرجان گرفته فاطمه امشب ز داور گوهر ایمان گرفته فاطمه

امشب برای اهل دل ، جانان گرفته فاطمه امشب حسینش را به بر چون جان گرفته فاطمه

امشب در عاشورائیان بر پا شده شوری دگر از خانه زهرا رود بر آسمان نوری دگر

در سیر دریای ولا دل گوهرش را یافته یا جان بظلمات بلا روشنگرش را یافته

باطل شده سر در گم ، حق محورش را یافته بستان سرسبز ولا آب آورش را یافته

نخل امید فاطمه برگ و برش را یافته فطرس به پرواز آمده بال و پرش را یافته

از آسمان و از زمین آید به گوش این زمزمه ای عاصیان ای عاصیان آمد حسین فاطمه

شور آفرین عاشقان با شور عاشورا است این مشعل فروز بزم جان روشنگر دلهاست فاطمه

ریحانه ختم رسل دردانه زهراست این ماه امیرالمونین مهر جهان آراست این

توحید از سر تا بپا قرآن ز سر تا پاست این وجه خدا خون خدا عبد خدا سیماست این

گویم اگر در وصف او از انچه هست آگاهیم ترسم که هر کس بشنود خواند حسین اللهیم

جان بحر و او در دانه اش دل باغ ، او ریحانه اش هستی همه دلداده اش عالم همه دیوانه اش

ایثار شمع محفلش خلقت همه پروانه اش خلق زمین و آسمان یکسر گدای خانه اش

سرمست از جام جنون دیوانه و فرزانه اش مرهون لطف و مرحمت هم خویش هم بیگانه اش

چشم همه دریای او قلب همه صحرای او هر جا شده کرب و بلا هر لحظه عاشورای او

فطرس بپا فطرس بیاشور حسینی ساز کن درد درون خویش را ابراز کن ابراز کن

حرف دل بشکسته را آغاز کن آغاز کن پروانه شو پروانه شو پرواز کن پرواز کن

برگرد شمع روی او پرواز کن پرواز کن نازی بکش زان نازنین بر خلق عالم ناز کن

عین الحیوه عاشقان در عالمین است این پسر باب النجاه عاصیان یعنی حسین است این پسر

آن سرو بستان قدم تازد در این عالم قدم ناورده حرفی بر زبان نگشوده چشم خود ز هم

دست گرفتاری گرفت از رحمت و لطف و کرم لبخند زن پرواز کن گردید گرد آن حرم

زد بوسه بر گهواره اش قنداقه اش بوسید ، هم این قصه دارد نکته ای یعنی گنه کاران چه غم ؟

من آمدم تا در یم عصیان بگیرم دستتان از جام عشق خود کنم دیوانه و سرمستتان

من آمدم با بذل جان دل مرده را احیا کنم من آمدم با ترک سر فرمان حق اجرا کنم

من آمدم هر فرد را آزاده در دنیا کنم من آمدم بند ستم از پای عالم وا کنم

من آمدم تا پرچم عدل و شرف برپا کنم من آمدم هر روز را اعلان عاشورا کنم

من آمدم تا رهنما در طی منزلها شوم با روی خونین تا ابد روشنگر دلها شوم

حسن خدا روی خدا این حسن من این روی من خلق نبی خوی نبی این خلق من این خوی من

رنگ جنان بوی جنان این رنگ من این بوی من حبل المتین عاشقان این تار من این موی من

سعی و صفای عارفان این بیت من این کوی من آلوده دامانید اگر این بحر من این جوی من

من بین دریای بلا فلک نجات امتم من با لب عطشان خود آب حیات امتم

خونین گلان باغ دین نوشند اب از خون من ایثار دامن گیر من آزادگی مرهون من

افروختن ، خود سوختن ، آموختن قانون من مجد و جلال و عزت و عشق و وفا ممنون من

قلب همه کانون من ، چشم همه جیحون من خونی که ریزد بر زمین ، از چهره گلگون من

هر قطره اش می جوشد و صد بحر غفران می شود بحری که هر موجش فزون زین هفت ایوان می شود

تنها نه اینجا فطرسی روئیده شد بال و پرش تا حشر هر افتاده را من همدمش ، من یاورش

هر کس به طوفان غرق شد ، من کشتی اش ، من لنگرش هر کس به صحرا گشت گم ، من هادی اش،من رهبرش

هر کس شهید دوست شد ، من سیدش ، من سرورش هر کس که مست یار شد من ساقی اش ، من ساغرش

لبیک گو امدادگر فریاد رس فردا من حتی اگر کافر زند دست ولا بر دامنم

من عاشق شیدای حق ، حق عاشق شیدای من پیمان خود را نشکنم ، گر بشکند اعضای من

صد ره ، اگر غلطد بخون هر لحظه سر تا پای من صد بار اگر گلگو ن شود از خون سر سیمای من

هر روز گردد زنده تر ، ز امروز من فردای من بر نسلها باشد یکی میلاد و عاشورای من

هر روز بر آزادگان میلاد جان ما بود در محفل دلدادگان "میثم" زبان ما بود

ب:شعر شب ولادت امام سجاد علیه السلام

امشب شب شادیّ شادی آفرین است امشب جهان را جلوۀ حقّ الیقین است

امشب بهشت آسمانی ها زمین است امشب شب میلاد زین العابدین است

مولود پاکی که همه هست حسین است قرآن دیگر بر سر دست حسین است

امشب عروس فاطمه قرص قمر زاد طوبای ثارالله بشکفت و ثمر داد

در شهر شعبان شهربانو یک پسر زاد نه یک پسر بر عالم خلقت پدر زاد

این کیست مولانا امام السّاجدین است زیب عبادت بلکه زین العابدین است

ذکر خدا را عشقبازی با لب او روح دعا را نوش از شهد لب او

ایثار و صبر و علم و عرفان مکتب او مرغ سحر دلداده ای تاب و تب او

ای شهربانو شهر بانوی وجودی تو مادر حمد و رکوعیّ و سجودی

لب در ثنای او حلاوت آفریده رخ ناز خاک مقدم او را کشیده

هان بشنوید ای اهل دل در این قصیده امشب به بیت وحی خورشیدی دمیده

کافتاده مه در استان خانه ی او یک اسمان انجم شده پروانه ی او

این جان شیرین جان شیرین حسین است این یوسف طاها و یاسین حسین است

این سرو بستان ریاحین حسین است این حامل فریاد خونین حسین است

صورت نهاده صبر در صّف نعالش ایّوب و یعقوبند مشتاق وصالش

کوه و در و دشتند مشتاق نیازش موسیقی روح ملایک سوز و سازش

هر شب خداوند است مشتاق نمازش دل برده از داود آوای حجازش

چون در نماز از خوف حق افتد به زاری نهری ز اشکش می شود در سجده جاری

تفسیر کلّ وحی در صورت دعایش دل برده از قرآن صدای دلربایش

یک نینوا صدق و صفا در هر نوایش روئیده نخلستان به آهنگ صدایش

ذکر مناجاتش به اوراق صحیفه اعجاز کرده همچو آیات شریفه

حسن و خط و خال آیه ی اللهُ واحد وجه خدا را گشته چون آیینه شاهد

یعقوب را ایّوب را در صبر قائد ذکر مناجاتش بود قرآن صاعد

با کام عطشان کام قرآن راست ساقی نسل حسین ابن علی از اوست باقی

یوسف خریدار جمال و جان، کلافش بیت الحرام دل مقام اعتکافش

در دیده ی ظاهر حرم آمد مطافش در چشم باطن کعبه سرگرم طوافش

با دیدنش آید ندا از چاه زمزم اهلاً و سهلاً مرحبا ای ماه زمزم

ای زلف حورالعین به زنجیر تو بسته پیش از ولادت مهر تو بر دل نشسته

جنّ و ملک زوّار کویت دسته دسته ایّوب بر سنگ صبورت سرشکسته

تو کیستی، مشعر، منی، مروه، صفایی حیدر، حسن، زهرا، حسینی مصطفایی

ای جلوه ات از جلوه ی معبود مشتق ای عبد حق در بندگی ای حقّ مطلق

عالم اگر گردد فرزدق در فرزدق مدح تو نتواند کسی جز حضرت حق

بگذار گویم کیستی ای بی قرینه هم مکّه ای، هم کربلایی، هم مدینه

توکلّ قرآن، کلّ ایمان، کلّ دین ممدوح حقّ با انت زین العابدینی

عین الله و عین الحیات عین الیقینی مشهورتر در آسمان ها از زمینی

ای آسمانی نور ذات حیّ بیچون جای تو در عرش است در فرش آمدی چون

گردون چو تو قرص قمر دارد ندارد دریا بدین پاکی گهر دارد ندارد

سینا بدین قامت شجر دارد ندارد طوبی بدین خوبی ثمر دارد ندارد

تو خوب تر از خوب ترهای جهانی تو از زمین مشهورتر در آسمانی

خاصان عالم در هوای فیض عامت روح القدس همچون کبوتر گردبامت

باریده باران با مناجات غلامت زنجیرها هم صحبت بازار شامت

مرغ سحر تا صبح نجوا کرده با تو ویرانه قدر کعبه پیدا کرده با تو

تو شام را در چشم دشمن شام کردی در موج دشمن یاری اسلام کردی

تو فتح ثارالله را اعلام کردی تو انقلاب کربلا در شام کردی

دین در اسیری از تو حرّیت گرفته اشعار "میثم" از دمت زینت گرفته

ج:شعر شب ولادت قمر منیر بنی هاشم علیه السلام:

من کیم روی حقایق من کیم من پشت دینم من کیم شمشیر خونریز خدا بازوی دینم

من کیم سردار و سرباز امام راستینم من کیم دست حسین ابن علی در آستینم

من کیم در جبهۀ شور و وفا فتح المبینم من کیم عبّاس فرزند امیرالمؤمنینم

من کیم فرزند حیدر من کیم یار حسینم من کیم از کودکی مشتاق دیدار حسینم

من کیم با جان شیرینم خریدار حسینم من کیم استاد دانشگاه ایثار حسینم

من کیم ماه بنی هاشم چراغ راه دینم من کیم عبّاس فرزند امیرالمؤمنینم

من کیم صدق و صفایم من کیم مهر و وفایم من کیم باب المرادم من کیم مشکل گشایم

من کیم حسین ابن علی دست خدایم من کیم فرمانده کلّ قوای کربلایم

من کیم صاحب لوای سبط خیر المرسلینم من کیم عبّاس فرزند امیرالمؤمنینم

من کیم احمد خصالم من کیم حیدر مثالم من کیم کوه جلالم من کیم بحر کمالم

من کیم سرباز قرآن من کیم سقّای آلم من کیم یک کربلا ایثار و عشق و شور و حالم

من کیم فخر زمانم من کیم ماه زمینم من کیم عبّاس فرزند امیرالمؤمنینم

من کیم شیر شجاعت من کیم مرد شهادت من کیم عشق و ارادت من کیم زهد و عبادت

من کیم لطف و کرامت من کیم مجد و سعادت من کیم نسل ولایت من کیم اصل عبادت

من کیم آنکو علی بوسیده دست نازنینم من کیم عبّاس فرزند امیرالمؤمنینم

من کیم روح حقایق من کیم پشت حسینم من کیم ماه بنی هاشم چراغ عالمینم

من کیم من چار عین الله را نور دو عینم من کیم من دامن مولا علی را زیب و زینم

من کیم در مجمع اهل ولا شور آفرینم من کیم عبّاس فرزند امیرالمؤمنینم

من کیم باب الحسینم من کیم ابن الامامم من کیم بر آل هاشم در زمین ماه تمامم

من کیم خون خدا فرزند زهرا را غلامم من کیم فرمانروای لشگر خون و قیامم

من کیم سجادهی عشاق را مهر جبینم من کیم عبّاس فرزند امیرالمؤمنینم

من حسین بن علی را با تن تنها سپاهم من به گرد خیمۀ شمس ولایت قرص ماهم

من خلایق را چه در دنیا چه در عقبا پناهم من فراتر از شهیدان در مقام و قدر و جاهم

من شفیع و یاور "میثم" به روز واپسینم من کیم عبّاس فرزند امیرالمؤمنینم

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 امام شناسی در نهج البلاغه

امام شناسی در نهج البلاغه

از آن جمله امیرمؤمنان در خطبه ای می فرماید: «بدانیدآن کس ازما (حضرت مهدی علیه السلام ) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
Powered by TayaCMS